صبح روز جمعه گذشته برادرم خونه رو به مقصد محل کارش ترک کرد. یک ساعت بعد تلفن خونه به صدا دراومد . یه نفر از اون طرف در حالی که از گوشی برادرم تماس می گرفت با برادر کوچکترم صحبت کرد . گفته بود که برای برادرم سانحه تصادف کوچکی پیش اومده و به خاطر آسیب نه چندان جدی دستش در بیمارستان سوانح امدادی به سر می بره. مادر و پدر با عجله خونه رو ترک کردند . من و برادر کوچکترم هم نیم ساعت بعد در حالیکه از صحت خبر اطمینان نداشتیم به بیمارستان رفتیم . دوست برادرم اینطور وانمود کرده بود که کتف برادرم دچار دررفتگی کوچکی شده که تا عصر برطرف میشه و به خونه بر می گرده .

قضیه از این قرار بود که برادرم با خودروی سمند همکارش به همراه یکی دیگه از همکاران به محل کارشون واقع در شاندیز با سرعتی بالای ۱۶۰ در حرکت بودند . آقای راننده خودرو که عشق رالی داشته سر پیچ از خودروی دیگری سبقت می گیره و چون قادر به کنترل خودرو نبوده ، با همون سرعت واژگون میشه و حدود ۶۰ متر بر روی سقف خودرو حرکت می کنند تا این که بالاخره با برخورد به جدول وسط بلوار متوقف میشه .

دو نفر سرنشین جلوی خودرو به دلیل وجود ایربک آسیب ندیدند اما برادر من که عقب خودرو و بدون کمربند ایمنی نشسته بود ، دچار شکستگی کتف و بریدگی از چند نقطه بدن به دلیل شکسته شدن شیشه خودرو شده . ضمن اینکه داخل خودرو مونده بود و با کمک همکارانش از خودرو بیرون کشیده شده بود.

از این حادثه که عید نوروز ما رو پرالتهاب و پراضطراب کرده چند روز می گذره و جناب آقای راننده به دلیل اینکه هنوز یک سال از خرید خودروش نگذشته و کارخونه بهش یک خودروی صفر جدید میده و از طرفی به برادرم سپرده که پیش مامور انتظامی نامی از سرعت بالای خودرو به میون نیاد با خاطری جمع و وجدانی آسوده در خانه ی خود نشسته و به عید دیدنی خودش می پردازه و تنها با یک عذرخواهی ساده و گفتن این جمله که هرچقدر دیه باشه بیمه پرداخت می کنه از خودش رفع تکلیف کرده .

برادر جوان من پس از چند روز بستری بودن در بیمارستان به خونه منتقل شد و امسال روز سیزده رو در حالی سپری کردیم که بر بالین برادر بیمار و نالانم نشسته بودیم و شاهد تحمل درد و مجروحیت های وی بودیم .

شنیده ها حاکی ست که این آقای راننده هر روز در همون مسیر با همکارانش کورس اتومبیلرانی میذارن تا به محل کارشون برسند اما اگر چنین انسان های بی تفاوت و بی وجدانی که قادر به کنترل هیجانات منفی خود نیستند به دست قانون سپرده بشن و نیروی محترم انتظامی با دقت بیشتری کارش رو انجام بده ، بیمارستان های ما مملو از مجروحین رانندگی نخواهد بود .

البته ناگفته نماند بسیار خداوند بزرگ مرتبه را شاکریم که به برادرم عمری دوباره عنایت فرمود چرا که به گفته شاهدان عینی آن سانحه بیشتر به معجزه ی صبح جمعه با عنایت صاحب آن روز شباهت داشته است .